جنگ نرم و رسانه: راهکارهاي ارتقاي سطح سواد رسانهاي مخاطب
به اهتمام:سيد محمدرضا خوشرو
ناشر: مرکز پژوهش و سنجش افکار، اداره کل پژوهشهاي اسلامي رسانه
سال انتشار: 1395
در طول 37 سال پس از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي، دشمنان انقلاب و نظام جمهوري اسلامي به انحاي مختلف به مقابله با آرمانها و ارزشهاي مردم ايران اسلامي پرداختهاند. اين مقابله همواره از ميادين جنگ تحميلي گرفته تا فشارهاي مداوم اقتصادي، وجود داشته است. لكن از يك برهه زماني به بعد، استكبار جهاني كه در قالب استعمار نو، به دنبال منافع خويش از هر عملي فروگذار نبود، به اين حقيقت پي برد كه براي دستيابي به اهداف اقتصادي(چپاول منابع و...) و سياسي (براندازي و تغيير نظام حاكم)، تسلط بر عرصه فرهنگي، ضرورتي اجتنبابناپذير است؛ چرا كه با ايجاد تغيير در كوچكترين عناصر اجتماعي يا همان مؤلفههاي فرهنگي، به مثابه سلولهاي بنيادين جامعه، ميتوان تغييرات شگرفي در ديگر ابعاد ايجاد نمود. مقام معظم رهبري بارها با تعابيري نظير «شبيخون فرهنگي» و «ناتوي فرهنگي»، اين تهاجم هدفمند فرهنگي دشمن به باورها و اعتقادات مردم را هشدار دادهاند كه همه آنها در قالب مفهومي به نام «جنگ نرم» و «نفوذ» قابل تحليل و تبيين است. بايد توجه داشت كه فرآيند نفوذ، همزمان ناظر بر سه جنبه گزينش اطلاعات، ابزار ارتباطي و راههاي روانشناختي است كه اين سه ويژگي براي آن متصور است. 1.نفوذ از طريق نشر اطلاعات گزينش شده كه ممكن است درست يا غلط باشد؛ 2.نفوذ با استفاده از هر ابزار ارتباطي كه ممكن است رسانهاي يا غير رسانهاي باشد؛ 3. نفوذ به منظور تأثيرگذاري با توسل به دستاويزهاي مختلف روانشناختي (حكيمآرا، 1384: 40) با توجه به اين ويژگيهاي نفوذ، كشورهاي متخاصم تلاش ميكنند با بهرهگيري از انواع ظرفيتهاي قدرت نرم خويش كه امروزه اهم آنها را رسانهها تشكيل ميدهند، با استفاده از نفوذ در لايههاي مختلف جامعه، بدون آتش گشودن و درگيري مستقيم، رقيب خود را منفعل نموده و مقهور و اهداف خود را محقق سازد. راهبرد اصلي مواجهه و مقابله با اين سبك جنگ نرم و تلاش براي نفوذ كه عمدتاً بايد بر بستر سپهر رسانهاي كشور شكل گيرد، ارتقاي سطح بصيرت مخاطبان رسانه و به تعبير ديگر، سطح سواد رسانهاي آنان است. تغيير موضع مخاطب از حالت منفعل به فعال، موجب ميشود تا در هنگام مواجهه با پيامهاي رسانهاي، بتواند ضمن پاسخگويي به سؤالات اساسي مرتبط با چرايي و چگونگي ارسال پيام، با حداكثر استفاده مفيد و حداقل تأثيرات مخرب، از اين ورطه نجات يابد. تعيين رژيم مصرف رسانهاي و ارتقاي مهارتهاي تحليل موضوعات و شگردهاي رسانهاي، اين امكان را به مخاطب فعال ميدهد تا هم بداند كه از كدام منبع، چه ميزان و چگونه نيازهاي رسانهاي خويش را برطرف سازد و هم بتواند از غلبه ناخودآگاه رسانهها بر فكر و ذهن خويش جلوگيري نمايد. اين مهم محقق نخواهد شد جز با آموزشهاي عمومي مخاطباني كه امروزه بيش از پيش در معرض رسانهها و پيامهاي آنان قرار دارند. در بحبوحه جنگ نرم رسانهاي دشمن، رسانه ملي نيز به مثابه دانشگاه عمومي، وظيفه دارد تا اين مهارتها را به سرعت به عموم جامعه آموزش دهد و ضمن ارتقاي سطح سواد رسانهاي آنان نسبت به اهداف و شگردهاي جنگ نرم دشمن، ضرورت و قدرت گزينشگري پيامهاي مخرب رسانهاي را براي آنان نهادينه سازد.