بازآفريني افسانه هاي عاميانه براي كودكان در قالب فيلمنامه تلويزيوني با مطالعه افسانه هزار و يكشب/ زهرا امینیپور، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه صداوسیمای تهران، 1394.
استاد راهنما: علی رجبزاده طهماسبي
رشته تحصیلی: تهیهکنندگی تلویزیون
چکیده
مطرح كردن و ترويج رسانهاي الگوهاي فرهنگي براي كودكان بهمنظور توليد آثار نمايشي غني براي مخاطب كودك بسيار حائز اهميت و از ضروريات هر رسانه بويژه رسانه تلويزيون بهشمار ميرود و از آنجا كه نقش تعيينكننده افسانههاي عاميانه در رشد جنبههاي اخلاقي كودكان تاكنون تنها از طريق ادبيات و قصه پيگيري شده است وآنچه كه دراين راستا مغفول مانده است، قدرت بيهمتاي تلويزيون و سينما در نايلآمدن به اهداف فرهنگي و اخلاقي افسانه هاست. در حاليكه در اين دو رسانهي اخير بر قدرت روايت در قالب فيلمنامه افزوده شده و حواس بيشتري درگير فرآيند ادراكي ميشوند و عنصر روايت با شكلي جديد و قدرت و جذابيتي بيشتر عمل ميكند. در اين پژوهش با بررسي عناصر مختلف درام موجود در افسانههاي عاميانه از يك سو و ويژگيهاي روانشناختي كودكان از سويي ديگر، الگويي در راستاي شكلگيري فيلمنامه مناسب كودكان ارائه شده است. با در نظر گرفتن تفاوتها و شباهتهاي بين ساختار روايي افسانهها و درام كلاسيك ارسطويي، محقق به بررسي مؤلفههايي از افسانههاي عاميانه پرداخت، كه امكان ورود به ساختار درام را دارند. گردآوري مطالب در اين پژوهش بهصورت اسنادي و كتابخانهاي، صورت گرفته و همچنين با بهرهگيري از روش توصيفي و تجزيه و تركيب، كليهي دادهها در دو گام ترمينولوژي (مفهومشناسي)، متدولوژي (روششناسي) تحليل و ارائه گرديده است. همچنين با تحليل افسانههاي هزار و يكشب تلاش شده تا مولفههاي ذكر شده در اين پژوهش و امكان بهرهبرداري از آنها در فيلمنامه فيلم كودكان مورد بررسي قرار گيرد.
کلیدواژهها: بازآفريني، افسانههاي عاميانه، كودك، فيلمنامه تلويزيوني،افسانه هزار و يكشب.