گل ناز مقدم فر
مفهوم شکاف نسلها به چگونگي تداوم فرهنگي يک جامعه از نسلي به نسل ديگر مربوط ميشود. اگر در فرآيند اجتماعي کردن، فرهنگ يک جامعه تا حد مطلوبي از نسلي به نسل ديگر منتقل شود و باز توليد فرهنگي به نحو احسن انجام پذيرد، ميزان اشتراک فرهنگي دو نسل بالا ميرود و اختلاف فاحشي بين دو نسل به وجود نميآيد، در اين صورت تفاهم بين دو نسل جديد و قديم برقرار ميشود و بحران هويتي نيز براي نسل جديد روي نميدهد. در مقابل اگر فرآيند اجتماعي کردن به علل داخلي و خارجي دچار مشکل شود و به طور ناقص انجام گيرد و فرهنگ جامعه در حد مطلوبي به نسل بعد منتقل نشود، تداوم فرهنگي جامعه دچار مشکل ميشود و بين نسل جديد و قديم شکاف ميافتد. عوامل اجتماعي متعددي بر دور شدن نسلها از يکديگر و بروز شکاف نسلي تأثیرگذار هستند. در اين ميان وسايل ارتباط جمعي نقش بارزي دارند، به همين دليل با اتکا به انديشه "ديويد رايزمن" به بررسي سير تحول جوامع و دگرگوني ناشي از تحول وسايل ارتباطي ميپردازيم:
وي سير زندگي بشر را به سه دوره تقسيم بندي کرده که در اين دورهها، به نقش رسانهها در تغيير سنتها و ايجاد شکاف نسلي اشاره کرده است:
1. دوره سنت راهبر
در اين دوره سنتها، فرهنگ را انتقال ميدهند و هر نسل پيوند خود را با نسلهاي پيشين از طريق اشتراک سنتها باز مييابد و همين باعث ميشود که وحدت و هويت اقوام انساني (نسلهاي انساني) تأمين شود. سنتها به عنوان راهها و شيوههاي عمل و ميراث نياکان، بعدي تقدسآميز دارند و همين امر هر گونه شک و ترديدي در مورد آنها را از بين ميبرد. در اين دوره راههاي آينده، همان راههايي است که نياکان جامعه ما طي قرنها پيمودهاند، ارتباطات در اين دوره چهره به چهره است.
2. دوره درون راهبر
اين دوره با کاهش تدريجي اهميت سنتها آغاز و باعث کاهش تشابهات در رفتارها و اعمال ميشود. در اين دوره همه افراد جامعه از الگوي يکساني در حيات اجتماعي تبعيت نميکنند. همچنين فردگرايي گسترش مييابد و انسان بار مسئوليت و عمل خود را به دوش ميگيرد. اين دوران، دوران التهاب، هراس و سرزنشهاي بي پايان است. در اين مرحله، انتقال ميراث فرهنگي، از طريق نوشتار به ويژه چاپ و مکتوبات که انگارههاي فردي را رواج ميدهند، انجام ميگيرد. در حالي که اسطورهها و حماسهها با حلقه زدن بر گرد اجاق قبيله بازگو و سينه به سينه از نسلي به نسل ديگر منتقل ميشد؛ نسل از درون هدايت شده کتاب خود را در انزوا و در خلوت و يا در گوشهاي از اتاق خود ميخواند.
3. دورهي دگر راهبر
دوران ظهور وسايل ارتباط جمعي است و پديدههايي چون هدايت از راه دور، بت وارهپرستي، شیء سروري و بحران هويت از ويژگيهاي آن است. در اين دوره، عدهاي با استفاده از قدرت جادويي وسايل ارتباط جمعي، تودهها را تحت تأثیر قرار ميدهند و الگوهاي خاص فکري و اجتماعي خود را القا ميکنند.
انسان در اين دوره در پي احیاي روابط سنتي و پابرجاي خانوادگي، خويشاوندي، همسايگي و وسايل ارتباط جمعي دوستيهاي قديم است و در برابر رسانهها و گردانندگان قدرتمند آن و همچنين وسوسههاي ناشي از آن بسيار آسيبپذير است. اين دوره در تاريخ انسان با عنوان دورهاي ثبت خواهد شد که در آن رسانهها و گردانندگان آنها الگوهاي حيات اجتماعي را ميسازند، به عبارتي اين دوران ناشي از تمدن ارتباط جمعي و پيدايش ابزار سالاري است. در اين دوره بتهاي ذهني جديدي به وجود ميآيد که در انسان موجب از خودبيگانگي ميشود. در اين مرحله فرهنگ بلعيده ميشود، رسانهها افراد را ميسازند، آن هم نه در ميان جمع خانواده و يا در گوشه عزلت، بلکه در ميان گروه دوستان و همسالان. تأثیر آموزشي رسانهها در تمام طول حيات انسان تداوم مييابد و رسانههايي مانند تلويزيون، راديو، افراد کليشهاي و متحدالشکل توده را هدايت ميکنند و به رفتار آنها نظم ميبخشند.
منابع
1. جامعه شناسي، آنتوني گيدنز، ترجمه: منوچهر صبوري.
2. هويت اجتماعي، ريچارد جنکينز، ترجمه: تورج ياراحمدي.
3. نظريه هاي ارتباطات جمعي، سيد محمد مهدي زاده.