گروه معرفتی پژوهش سیما
علی اصغر ترکاشوند
مقدمه
استفاده از پویانمایی(انیمیشن) در تصویر گری برنامه های کودک، گرایشی مستقل در هنرهای تجسمي است بسياری از مضامين تشبيهي و تمثيلی آيات قرآنی ساختاری تصويری دارند. اصولاً زبان تشبيه و تمثيل برای درک بهتر مفاهيم جذابيت و تأثير بيشتری دارد. انواع مضامين تصويری قرآن کريم که برای کودکان دلپذير است، عبارتند از: قصص انبيا، داستان حيوانات، توصيف بهشت و مواهب آن، آيات مربوط به ستارگان، آسمان و زمين، کوه و دشت.
با بررسی ويژگی های سنی درکودکان دبستانی، متوجه اين موضوع مي شويم که از طريق نقاشی و تصوير
مي توان بر جذابيت و شيرينی داستان پردازی و علاقة کودک به موضوع داستان افزود. علاوه بر آن درکِ مفاهيم از طريق تصوير بر حافظة طولانی مدت تاثيرگذارتر از بيانِ کلام است.
امروزه توسط اکثر مؤسسات فرهنگی و مراکز دارالقرآن از روش های تصويری برای آموزش قرآن به کودکان استفاده مي شود ولی کاربرد آن تخصصی و حرفه ای نيست. علاوه بر آن تصويرگری بسياری از کتب، نشريات و برنامه های آموزشی ديجيتالی قرآن کريم نيز قابل نقد است.
کاربرد اصولی هنر تصويرگری در جذب و علاقمندی کودک تاثير فزاينده ای دارد و در عین حال باید مراقب بود که ارائه ضعيف و غير حرفه ای تصويرگری هم خسارت های منفی جبران ناپذيری را بر روح کودک وارد مي کند. در اين نوشتار تلاش می نماییم راهکارهای تصويرگری مضامين قرآنی برای کودکان تبیین نماییم.
نویسنده نوشتار حاضر باور دارد متوليان برنامه ساز کودکان با استفاده از قابلیت های انیمیشن و تصویرگری می توانند در جهت رشد و اشاعة مفاهيم والای اخلاق و باورهای قرآنی، تلاشی عالمانه انجام دهند. در نوشتار حاضر که ادامه بخش اول و دوم « راهکارهای تصویر سازی مفاهیم ومضامین قرآنی برای کودکان » است تلاش مینماییم روشهای کارآمد انتقال مفاهیم ومضامین به کودکان را تبیین نماییم.
روشهای کارآمد انتقال مفاهیم و مضامین به کودکان
سؤال اساسیای که وجود دارد این است که از نظر روشی مهمترین روشهای کارآمد انتقال مفاهیم ،مضامین قرآنی کدام است؟ در این قسمت تلاش مینماییم در حد بضاعت نوشتار حاضر به مهمترین فنون کارآمد انتقال مفاهیم و مضامین قرآنی به کودکان اشاره نماییم.
1-استفاده از ظرفیت و فن تجسيم
تجسيم در اصطلاح به معناي صورت جسماني دادن به امور معنوي و غير مادي است. يا به عبارت ديگر، امور مجرده را به صورت مادي و محسوس و ملموس شناساندن و لباس مادي بر اندام آنها پوشاندن است.(سيدقطب، 61:1990)
مبتنی بر این روش حقايق ديني بسياري را ميتوان در قرآن سراغ گرفت كه با توصيفاتي مادي و محسوس و در قالبهايي مجسم و عيني به نمايش گذارده شده كه از آن جمله ميتوان به مثالهاي زير اشاره نمود:
• «ايمان» را به صورت درختي پاك و ثابت و پرثمر، و كفر به صورت درختي ناپاك كه از ريشه درآمده ميبينيم. (سوره ابراهيم: 24 / 26)
• «ايمان» به صورت نقشي ثابت در دلهاي مؤمنان است كه خداوند با قلم خويش آن را در لوح ضمير ايمانيان نگاشته است.( سوره مجادله:22)
• «تقوي» به صورت زاد و توشهاي نيكو براي سفر آخرت انسان مجسم گرديده است.( سوره بقره:197)
• «ايمان به خدا» همچون ريسماني محكم است كه هيچگاه گسستني براي آن نيست. (سوره بقره: 56)
• «حق» چنان است كه به شدت بر سر باطل كوبيده ميشود و آن را ميشكافد و به هلاكت ميرساند. (سوره انبياء: 18)
• «گناه» به صورت بار سنگيني است كه گنه پيشگان آن را بر دوش ميكشند.( انعام: 31 و 164، اسراء: 15، فاطر: 18 و زمر:7.)
• و در جايي ديگر، «گناه» همچون لباسي است كه داراي رويه و آستر است و از هر دو روي آن بايد پرهيز نمود.( سوره انعام: 120)
2-استفاده از ظرفیت وفن تشخيص
در تعريف تشخيص گفتهاند كه تشخيص: «شخصيت انساني دادن به اشيا و آنها را به صورت انسان مجسم كردن است.» (انوري، 1623:1382)، و يا : «پوشاندن لباس انساني بر اندام اشيا و يا هر مخلوق غير بشري و بخشيدن صفات بشري به آنهاست» (عصفور، 1992: 268). برخي نيز آن را «مطلق زندگي بخشيدن به اشيا» دانستهاند.(شفيعي كدكني، 1380: 151)
در تعابير مصوّر قرآني، جلوه هاي زيبايي از اين جانبخشي به جمادات را ميتوان مشاهده كرد، به گونهاي كه تمامي پديدهها و مظاهر هستي را در برابر خود به صورت موجوداتي زنده ميبينيم كه همچون انسانها از شعور و احساس برخوردارند، ميگويند، ميشنوند، مطيع و فرمانبردارند، سربر سجده ميبرند و خلاصه آن كه شور و غوغاي عجيبي از حيات در ميانشان برقرار است كه نمونههايي از آن در اينجا از نظر ميگذرانيم:
• «زمين» همچون عروسي است كه خود را با زيورآلاتي خيرهكننده آرايش نموده است.( سوره يونس: 24)
• و در جايي ديگر، «زمين» همچون شتري رام و مركبي راهوار مشاهده ميشود. (سوره ملك: 15)
3-انتقال از گذشته به حال و انتقال از آينده به گذشته و حال
از دیگر راهکارهای برنامه سازی تصویر گری مفاهیم ومضامین قرآنی انتقال از گذشته به حال و انتقال از آينده به گذشته و حال است. قرآن در برخي صحنهها از گذشته با تعابير حال ياد نموده و از صيغة مضارع به جاي ماضي بهره جسته و با اين روش آن صحنه را به طور زنده در پيش روي ما نهاده است، به گونهاي كه ميتوان خود را در آن صحنه حاضر ديد و با اشخاص آن از نزديك ارتباط برقرار نمود. به عنوان مثال:
• در داستان نوح، صحنة ساختن كشتي را به گونهاي ترسيم نموده كه گويي نوح(عليه السلام) را هم اكنون به اين كار مشغول ميبينيم. آن جا كه ميگويد: وَیَصْنَعُ الْفُلْکَ وَکُلَّمَا مَرَّ عَلَیْهِ مَلأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُواْ مِنْهُ.( سوره هود:38)
• در صحنة تبديل عصاي موسي به مار نيز آن را با فعل مضارع به تابلويي زنده مبدل ساخته و ميگويد: فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا...( سوره قصص: 31)
استفاده از فعل مضارع «يصنع»، تصوير آن ماجرا را در ذهن زنده ميكند و صحنة آن را در برابر خيال انسان حاضر ميسازد.(رمضان البوطي، بيتا:270)
از طرف دیگر قرآن در صحنههايي چند، از حوادثي كه در آينده تحقق خواهد يافت (به ويژه در حوادث قيامت) با صيغة ماضي ياد نموده است، تا از اين راه وقوع حتمي و قطعي چنين اموري را اعلان دارد وتصاوير آن را با برخي جزئياتش در پيش روي مخاطب قرار دهد.
• به عنوان مثال:دربارة وقوع قيامت ميفرمايد: أَتَى أَمْر اللَّه فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحَانه (سوره نحل:1) امر خدا فرا ميرسد، پس در آن تعجيل نكنيد.
از ابن عباس روايت شده: «فعل ماضي (أتي) در اينجا به معناي مضارع (يأتي) است، اما به خاطر مسلم بودن وقوع قيامت در آينده، مثل اين است كه در گذشته واقع شده است.(طبرسي، 1406: 348)
فهرست منابع
• - قرآن کریم
• - انواری،حسن،(1382).فرهنگ بزرگ سخن،تهران: سخن
• - رمضان البوطي،محمد سعید،بی تا ،من روائح القرآن،دمشق:مکتبه الفارابی.
• - سید قطب،(1990م).النقد الادبی اصوله ومنهاجه،چ شانزدهم، بیروت : دارالشروق.
• - شفيعي كدكني،محمد رضا، (1380).صور خیال در شعر فارسی،چ هشتم،تهران: آگاه.
• - طبرسي،ابو علی فضل بن حسن،( 1406ق). مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج3،بیروت:دارالمعرفه.
• - عصفور،جابر،(1992م).الصوره الفنیه فی التراث النقدی والبلاغی عند العرب،الطبعه الثالثه، بیروت :المرکز الثقافی العربی.