انقلاب اسلامي با تمام انقلابهاي دهههاي اخير در مبنا مختلف است. همه انقلابهاي بشري سير از ظاهر در ظاهرند. برخلاف انقلابهاي الهي كه سير «باطن به ظاهر» است. بازگشت انقلابها در نهايت به نفوس بشري است. انقلابهاي بشري رجوعش به «نفس اماره» و نفسانيات رهبران انقلاب است ولي انقلابهايي از نوع انقلاب انبياء در هجرت از نفسانيات واقع ميشوند.
انقلابهاي بشري غاياتي فراتر از ظاهر حيات دنيوي ندارند. اگر «شيطنت» در اين انقلابها نباشد حداكثر تلاششان تأمين حوائج حيواني خواهد بود. امنيت، رفاه و توسعه اجتماعي مفاهيمي است كه در شعارهاي انقلابيون تكرار ميشود. اما انقلاب انبياء انقلاب فطرتهاست. بنابراين دنيا را نميطلبند. اجر و مزدي نميخواهند و از ابتدا نيز بدين امر تأكيد ميورزند. عدم درك اين مطلب غالباً، به تحليل گمراهكنندهاي از انقلابها منجر خواهد شد.
بسيارند دانشمندان علوم سياسي كه ذات انقلاب اسلامي را هم رديف انقلابهاي معاصر ميدانند. نتيجه اين اشتباه منجر به اشتباهي بزرگتر خواهد شد. تحليلگران مسائل سياسي آنگاه كه به ماهيت انقلابها ميپردازند هر انقلاب را در يك نوع دستهبندي جاي ميدهند. اما انقلاب اسلامي ايران از چه مدلي تبعيت ميكند؟ آيا اين مدلها توان تحليل انقلاب اسلامي را دارا ميباشند؟ انقلاب اسلامي از نظر «رهبري»، «انگيزهها» و «غايات» شباهتي با هيچيك از انقلابهاي ديگر ندارد. از اين رو تئوريهايي كه متفكران سياسي تا بحال ارئه دادهاند قابليت تبيين و تحليل انقلاب اسلامي ملت ايران را ندارد. متأسفانه پس از پيروزي انقلاب اسلامي دانشگاههاي علوم سياسي داخل نيز بدين حقيقت واقف نيستند. اينان در تحليل انقلاب اسلامي تلاش ميكنند آن را به يكي از مدلهاي پذيرفته شده دنيا نزديك گردانند. روشن است كه تبيين اينان تا چه حد گمراهكننده خواهد بود. برخي متفكران سياسي كه آگاهترند چون انقلاب اسلامي را با تئوريهاي مطرح متناسب نميبينند به تناقض ميرسند.
تحليل انقلاب اسلامي بدون غور در انديشههاي حضرت امام خمینی(ره) كاري است عبث و هرگز منتج نيست. اگر قرار بود تفكر امام، تفكر رايج مسلمين باشد سالها قبل بايد انقلاب اسلامي تحقق مييافت. نهضتهايي كه پس از صدور اسلام وقوع يافته بهويژه نهضتهاي شيعي و نيز جنبشهايي كه در دهههاي اخير اتفاق افتاده است نظير نهضت تنباكو، نهضت مشروطيت، جنبش عراق به رهبري مراجع عاليقدر، نهضت جنگل، جنبش خياباني، نهضت ملي به رهبري آيۀالله كاشاني عليرغم مشابهتهايي كه با انقلاب اسلامي داشتهاند اما تفاوتهاي اساسي نيز با آن دارند.
انقلابهاي اجتماعي سياسي مثال اتم پديدههاي اجتماعياند. براي ما كه پس از صدها سال از تاريخ اسلام انقلابي به وسعت انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني(ره) كردهايم ضرورت تحليل اين انقلاب دوچندان است. هم از اين رو كه ايجاد اين انقلاب به معجزهاي دستنايافتني شبيه بوده است و اهميت آن به حدي است كه امام خميني(ره) درباره آن فرمودند كه اگر كشور ايران بارها و بارها تخريب ميشد در ازاء ايجاد انقلاب اسلامي ارزش ميداشت. و هم از اين نظر كه تداوم انقلاب از ايجاد آن صعبتر است.
مطلب حاضر، پژوهشی است در موضوع انقلاب اسلامی از منظر بزرگان انقلاب برای کاربردی شدن این مباحث در جهت برنامهسازی در سیما. به منظور دستیابی به هدف فوق توجه و استفاده از دیدگاههای بزرگان انقلاب اسلامی راهگشا است. در این رابطه تلاش نمودهایم، با توجه به فرا رسیدن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی و ایام دهه فجر گزیدهای از دیدگاه بزرگان انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره)، رهبرمعظم انقلاب (مدظله العالی) و استاد مطهری(ره) را در نوشتار حاضر تدوین نماییم. امید است مورد استفاده برنامهسازان محترم قرار گیرد.